به چه دلیل ادعا مىکنید که انقلاب اسلامى ایران متأثر از قیام امام حسین(علیه السلام) و فرهنگ عاشورا است؟ نقش آن در پیدایش، پیروزى و تداوم انقلاب اسلامى چیست؟
از دیدگاه بسیارى از اندیشمندان و متفکرانى که در زمینه تبیین علل و عوامل پیروزى انقلاب اسلامى ایران، نظریهپردازى نمودهاند، عامل مذهب از قوىترین و اصلىترین عواملى است که در پیدایش و پیروزى انقلاب اسلامى نقش بسزایى ایفا نموده است.(1)
میشل فوکو فیلسوف مشهور فرانسوى و نظریه پرداز پست مدرنیسم، در تحلیل و بررسى عوامل انقلاب اسلامى از «معنویت گرایى سیاسى» نام مىبرد. به نظر او، روح انقلاب اسلامى در این حقیقت یافت مىشود که ایرانیان از خلال انقلاب خود در جست و جوى ایجاد تحوّل و تغییر در خویش بودند. هدف اصلى آنان ایجاد یک تحول بنیادین در وجود فردى و اجتماعى، حیات اجتماعى و سیاسى و در نحوه تفکر و شیوه نگرش بود آنان راه اصلاح را در اسلام یافتند. اسلام براى آنان هم دواى درد فردى و هم درمان بیمارىها و نواقص جمعى بود.(2)
آصف حسین در کتاب «ایران اسلامى: انقلاب و ضد آن» بر این نکته تأکید دارد که باید مطالعه انقلاب با توجه به عنصر ایدئولوژى، نقش اپوزیسیون اسلامى، مشروعیت، آموزشها و خصوصاً رهبرى صورت گیرد.(3) حامد الگار نیز در کتاب «ریشههاى انقلاب اسلامى» سه عامل «تشیع، رهبرى امام خمینى (ره) و طرح اسلام به عنوان یک ایدئولوژى» را به عنوان ریشههاى انقلاب مطرح مىکند.(4)
از سوى دیگر مرورى بر ادبیات سیاسى رایج در روند وقوع انقلاب اسلامى، شعارها، سخنرانىها و بیانیههاى انقلابیان و رهبران نهضت، بیانگر این واقعیت است که از میان عناصر مذهبى، «فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین (ع)»، نقش بسزایى در این زمینه ایفا نموده است. مؤلفههاى فرهنگ و تعالیم عاشورا عبارتاند از:
1. فرهنگ شهادت،
2. فرهنگ مبارزه مستمر حق با باطل،
3. فرهنگ طاغوت ستیزى و طاغوت زدایى،
4. اصل پیروى از رضاى خدا و مصالح مسلمین،
5. فرهنگ پیشگیرى از جرم و فساد قبل از وقوع آن در فرهنگ نظارت عمومى و امر به معروف و نهى از منکر.(5)
این مؤلفهها در پیدایش و پیروزى انقلاب اسلامى، نقش و تأثیر بسزایى داشته و حفظ و تداوم انقلاب اسلامى نیز در گرو حرکت در این چارچوب مىباشد. اکنون جهت آگاهى بیشتر بحث را در چند محور با کمى تفصیل بیشتر پى مىگیریم:
یک. تأثیر فرهنگ عاشورا در پیدایش انقلاب اسلامى
1. تأثیر بر اهداف و انگیزههاى انقلابیان
هدف و انگیزه مردم ایران از انقلاب اسلامى، نابودى ظلم، استبداد و استکبار و بر پایى حکومت عدل الهى و اجراى احکام اسلامى به عنوان «معروف» و جلوگیرى از وابستگى به اجانب و بیگانگان به عنوان «منکر» بود. اینها همان انگیزه و هدف امام حسین (ع) از قیام عاشورا بود آنجا که مىفرماید: «انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدّى ارید ان آمر بالمعروف و انهى عن المنکر و اسیر بسیرة جدّى و ابى على ابن ابى طالب (ع)».
اگر یزید بن معاویه تجاهر به فسق و فجور داشت، خاندان پهلوى نیز همان گونه عمل مىکردند و به عنوان نمونه باید گفت: اسلام زدایى را تا آنجا رساندند که به طور رسمى تاریخ هجرت پیامبر اکرم (ص) را به تاریخ شاهنشاهى تبدیل کردند: امام راحل (ره) درباره تأثیر عاشورا بر اهداف و انگیزههاى انقلاب اسلامى مىفرماید: «حضرت سید الشهدا به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد»(6).
برخى از علماى اسلامى بر این عقیدهاند که مهمترین انگیزه امام حسین (ع) از این قیام، ایجاد حکومت اسلامى بوده است. امام خمینى (ره)، در این زمینه مىفرماید: «زندگى سیدالشهدا، زندگى حضرت صاحب (ع)، زندگى همه انبیاى عالم، همه انبیا- از اول، از آدم تا حالا- همهشان این معنا بوده است که در مقابل حکومت جور، حکومت عدل را مىخواستند درست کنند».(7)
ازاینرو یکى از مهمترین شعارهاى انقلابیون انقلاب، این بود:
«نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه»
2. تأثیر بر رهبرى انقلاب
وجود رهبرى حسینگونه همچون امام خمینى (ره)، یکى از مهمترین تأثیرات نهضت عاشورا در پیدایش انقلاب اسلامى بود.
مردم ایران، صلابت، شهامت، شجاعت، قاطعیت، سازش ناپذیرى و روح حماسى حضرت امام حسین (ع) را در شخصیت امام خمینى (ره) متجلى مىدیدند و شرایطى که امام حسین (ع) براى رهبر و حاکم جامعه اسلامى توصیف مىنمود، در او مىیافتند. شعار انقلابیان «خمینى، خمینى تو وارث حسینى» مبیّن این امر است.
3. تأثیر بر شیوه مبارزه
در فرهنگ مکاتب مادى نباید مشت به نبرد با درفش برود اما مردم ایران تحت تأثیر نهضت عاشورا، روحیه شهادتطلبى امام حسین (ع) و اصحابش را در خاطرهها مجدداً تکرار مىکردند. هنگامى جوانان انقلابى با شعارهاى «اللَّهاکبر» و «توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد» با تانکها و مسلسلهاى رژیم ستم شاهى مقابله مىنمودند، امام راحل مىفرمود:
«کیفیت مبارزه را اینکه قیام در مقابل یک حکومت قلدرى که همه جا را در دست دارد، با یک عده معدود باید چه طور باشد، اینها چیزهایى است که حضرت سیدالشهدا به ملت آموخته است».(8)
مردم از فرد ستیزى به دور بوده و تحت تأثیر رأفت اسلامى و با الهام از سیره امام حسین (ع) با دشمنان خود (مانند حر بن یزید ریاحى و) با شعار «گل در مقابل گلوله»، فریاد مىزدند: «ارتش ایران حسینى شده، رهبر ایران خمینى شده». (9)
4. تأثیر از طریق ایام و اماکن عزادارى
ایام عزادارى امام حسین (ع) و اماکن- از قبیل مساجد، تکایا و خیمههاى عزادارى امام حسین (ع)- به عنوان مهمترین زمان و مکان براى فعالیت نیروهاى انقلاب و بیدارى مردم از مفاسد حکومت پهلوى و سازماندهى آنان براى راهپیمایى، تظاهرات و فعالیتهاى انقلابى، محسوب مىگردید.
اساساً در طول دو ماه محرم و صفر در سال اوجگیرى انقلاب اسلامى، نقطه اوج آن یعنى، همان تاسوعا و عاشوراى حسینى بود که به کلى پایههاى اسلامى رژیم ستمشاهى لرزید. سران ساواک در تحلیلهاى درون سازمانى خود گفته بودند: اگر ما بتوانیم ماه محرم را به خوبى پشت سر بگذاریم، رژیم پهلوى ماندنى است و همه دیدیم که بعد از اربعین حسینى در سال 1399 ه. ق رژیم 2500 ساله شاهنشاهى در کمتر از یک ماه ساقط شد.(10)
دو. تأثیر فرهنگ عاشورا در پیروزى انقلاب اسلامى با مرورى بر مقاطع سرنوشتساز در پیروزى انقلاب اسلامى، مشخص مىشود که نقطه آغازین آنها از ایام عزادارى امام حسین (ع) و با الهام از آموزههاى نهضت عاشورا بود:
1. قیام 15 خرداد- که نقطه عطفى در تاریخ انقلاب شمرده مىشود- به دنبال سخنرانى شدیداللحن حضرت امام (ره) در بعدازظهر عاشورا) 13 خرداد 1342 (به وقوع پیوست. ایشان در مورد قیام 15 خرداد فرمود:
«ملت عظیم الشأن در سالروز این قیام فاجعه انفجارآمیزى که مصادف با 15 خرداد 42 بود، با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمى و شور انفجارى آن نبود، معلوم نبود چنین قیامى بدون سابقه و سازماندهى، واقع شود».(11)
2. 17 شهریور نیز یکى از مقاطع مهم انقلاب بود که تحت تأثیر عاشورا و فرهنگ آن شکل گرفت:» 17 شهریور مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا و شهداى ما مکرر شهداى کربلا و مخالفان ملت ما مکرر یزید و وابستگان او هستند».(12)
3. اعلامیه تاریخى امام خمینى (ره) در روز 21 بهمن 1357 مبنى بر شکستن کودتا و حکومت نظامى رژیم- که تصمیم داشتند رهبران اصلى انقلاب را دستگیر کرده، و به زعم خویش به انقلاب براى همیشه پایان دهند- عملًا نوعى حماسه عاشورایى محسوب مىشد.
مردم تحت تأثیر اعلامیه و فرمان حسین زمان خویش، به خیابانها ریخته و توطئههاى رژیم را درهم شکستند. امام راحل (ره) در این زمینه مىفرماید:
«اگر قیام حضرت سیدالشهدا (ع) نبود، امروز هم ما نمىتوانستیم پیروز بشویم. تمام این وحدت کلمهاى که مبدأ پیروزى ما شد، براى خاطر این مجالس عزادارى مجالس سوگوارى و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد».(13)
سه. تأثیر فرهنگ عاشورا بر حفظ و تداوم انقلاب اسلامى
فرهنگ عاشورا نه تنها عامل پیدایش اصل انقلاب و زمینهساز پیروزى آن در مراحل مختلف بوده است بلکه همین فرهنگ عامل اساسى حفظ و تداوم انقلاب اسلامى نیز محسوب مىگردد. اگر انقلاب اسلامى بخواهد بر مبناى آن فرهنگى که شکل گرفته است تداوم یابد باید توجه مستمرى به همان فرهنگ داشته باشد: روحیه شهادتطلبى، آزادگى و شرف، عزت نفس، مبارزه با فروع ظلم و ستمگرى، مخالفت با تخطّى از احکام اسلام و در عرصههاى مختلف سیاست خارجى و روابط با دیگر کشورها و نیز عرصه سیاست داخلى- از سیاستگذارى در ابعاد مختلف اقتصادى، اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و غیره گرفته تا بخشهاى اجرایى و همه باید پایبند به آموزههاى نهضت امام حسین (ع) و فرهنگ عاشورا باشند. اگر انقلاب اسلامى توانسته است از کلیه توطئهها جان سالم به در برد اگر جنگ تحمیلى هشت ساله- که از سوى تمامى قدرتهاى جهانى پشتیبانى مىشد- نتوانست این انقلاب مردمى و اسلامى را از پاى درآورد اگر تهدیدهاى دشمنان اسلام، امپریالیسم تبلیغاتى، محاصره اقتصادى، کودتاى نظامى و هیچکدام کوچکترین خللى در عزم و اراده نظام اسلامى وارد نکرده است، همه و همه به دلیل همان فرهنگ عاشورایى ملت ایران بوده است.(14)
امام خمینى (ره) در این زمینه مىفرماید: «این محرّم را زنده نگه دارید. ما هر چه داریم از این محرم است. از این قتل سیدالشهدا است و شهادت او است. ما باید به عمق این شهادت و تأثیر این شهادت در عالم برسیم و توجه کنیم که تأثیر او هم امروز هم هست. اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزادارى و اجتماعات سوگوارى نبود، کشور ما پیروز نمىشد. همه در تحت بیرق امام حسین (ع) قیام کردند. الان هم مىبینید که در جبههها وقتى که نشان مىدهند آنها را، همه با عشق امام حسین (ع) است که دارند جبههها را گرم نگه مىدارند».(15)
ایشان در جاى دیگر مىفرماید: «فداکارى حضرت سیدالشهدا (ع) است که اسلام را براى ما زنده نگه داشته است باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این نهضتها را حفظ کنید».(16)
پی نوشتها:
(1) به عنوان نمونه ر. ک: زنجانى، عمید، انقلاب اسلامى ایران و ریشه آن روحانى، سید حمید، لنهضت امام خمینى) ره (محمدى، منوچهر، تحلیلى بر انقلاب اسلامى دوانى، على، نهضت روحانیون ایران کدیور، جمیله، رویارویى انقلاب اسلامى ایران و آمریکا و.
(2) میشل فوکو، ایرانىها چه رؤیاى در سر دارند؟ ترجمه حسین معصومى همدانى.
(3) به نقل از ضیافتهاى نظرى بر انقلاب اسلامى» مجموعه مقالات «عبدالوهاب فراتى، ص 792.
(4) همان.
(5) هاشم هاشم زاده هریسى، اصول فرهنگ و تعالیم عاشورا، چکیده مقالات گنگره بین المللى امام خمینى) ره (و فرهنگ عاشورا مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى) ره (، ص 981.
(6) قیام عاشورا در کلام و بیان امام خمینى) ره (، ص 55.
(7) همان، ص 83.
(8) صحیفه امام، ج 17، ص 65.
(9) کواکیان، مصطفى، هفت قطره از جارى زلال اندیشه امام خمینى) ره (، ص 922.
(10) راهپیمایى عظیم مردم ایران در روز اربعین برابر با 29/ 10/ 1357 بود که پس از 23 روز) در 22/ 11/ 1357) انقلاب اسلامى پیروز شد.
(11) صحیفه امام، ج 16، ص 092.
(12) همان، ص 643.
(13) صحیفه امام، ج 16، ص 643.
(14) هفت قطره، همان، ص 532.
(15) صحیفه امام، ج 17، ص 58.(16) همان، ج 15، ص 331 و 230 و جهت مطالعه درباره تأثیرات فرهنگ عاشورا بر انقلاى اسلامى ر. ک: فراتى، عبدالوهاب، ضیافتى نظرى بر انقلاب اسلامى) مجموعه مقالات (، ص 91 فصلنامه حکومت اسلامى، سال هشتم، شماره اول بهار 82،) ش 28)، ص 396.
دلیل دستور اکید ائمه(علیهم السلام) به زنده نگاه داشتن نام امام حسین(علیه السلام) و حادثه عاشورا چیست؟
چونکه حسین مکتب عملى در اسلام تآسیس کرد. حسین )ع( نمونه عملى قیامهاى اصلاحى است. خواستند مکتب حسین زنده بماند، خواستند حسین سالى یک بار با آن نداهاى شیرین و عالى و حماسه انگیزش ظهور پیدا کند، فریاد کند: »الا تَرَونَ انَّ الحَقَّ لا یُعمَلُ بِهِ وَ الْباطِلَ لا یُتَناهى عَنْهُ لِیَرغَبِ الْمؤمِنُ فى لِقاءِ اللهِ مُحِقاً«(1) خواستند »الْمُوتُ اوْلى مِنْ رُکوبِ الْعار(2) مرگ از زندگى ننگین بهتر است« براى همیشه زنده بماند. خواستند »لا ارَى الْمَوتَ الّا سَعادَةَ وَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً«(3) براى همیشه زنده بماند. زندگى با ستمکاران براى من خستگى آور است مرگ در نظر من جز سعادت چیزى نیست. خواستند آن جمله هاى دیگر حسین: »خُطَّ المَوتُ عَلى وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ القَلادَةَ عَلى جِیدِ الفَتاةِ« زنده بماند، »هَیهاتَ مِنَّا الذِلَةُ« زنده بماند. مردى که مى آید آنجا در مقابل یک دریا )انسان(، سى هزار نفر، مىایستد، آن طور مردانه، در حالى که در نهایت و شدت گرفتارى است از ناحیه شخص خودش، از ناحیه خاندان خودش، مرد و مردوار که چنین مردى دنیا به خودش ندیده است و مىگوید: »الا و انَّ الدَعِىَ بنَ الدَّعِىِّ قَدرَ کَزَبینَ اثنَتَینِ بَینَ السِّلَّةِ و الذِّلَّةِ هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَابى الله ذلکَ لَنا و رسولُهُ و حجورٌ طابَت و طَهُرت«(4) خواستند اینها زنده بماند، مکتب حسین زنده بماند، تربیت حسینى زنده بماند، پرتوى از روح حسینى در این ملت بتابد. فلسفه اش خیلى روشن است. گفتند نگذارید این حادثه فراموش بشود. حیات و زندگى شما بستگى به این حادثه دارد، انسانیت و شرف شما بستگى به این حادثه دارد، اسلام را با این وسیله مى توانید خوب زنده نگه دارید.
پی نوشتها:
(1)) بحارالانوار 381 /44)
(2)) بحارالانوار 50 /54)
(3)) بحارالانوار 381 /54)(4)) لهوف/ ص 41)
آیا زیارت عاشورا از جهت سند معتبر است؟
شیخ طوسى در کتاب مصباح المتهجد و سلاح المتعبد زیارت عاشورا را با سند یاد شده در زیر نقل مىکند و مىگوید:
روى محمد بن إسماعیل بن بزیع عن صالح بن عقبه وسیف بن عمیره عن علقمه بن محمد الحضرمى «قلت لأبى جعفر: علمنى دعاءً أدعو به ذلک الیوم إذا أنا زُرته من قرب، و دعاءً ادعو به إذا لم أَزَره مِن قُرب و أَومات مِن بَعد البلاد، و من دارى بالسلام إلیه.
قال: فقال لى یا علقمه إذا أنت صلیت رکعتینأ.«(1)
علقمه به امام باقر(علیه السلام) مىگوید:
[امروز دعایى (مقصود کیفیت زیارت امام همام است) یاد من بده که هر موقع خواستم آن حضرت را از نزدیک زیارت کنم، آن را بخوانم، ودعایى یاد من بده که هر موقع خواستم آن حضرت را از دور و از خانهام زیارت کنم، بخوانم.]
علقمه مىگوید: امام به من گفت: هر موقع دو رکعت نماز گزاردىأ.
اکنون باید دید سند این روایت چگونه است. شیخ روایت را از کتاب محمد بن اسماعیل بن بزیع بر گرفته، و سند خویش را در کتابش به نام «فهرست آثار علماء امامیه«(2) به آن کتاب چنین نقل کرده است.
ابن ابى جید، او از محمد بن الحسن بن الولید، او از على بن ابراهیم قمى، او از محمد بن اسماعیل بن بزیع و همه این مشایخ از ثقات مىباشند، و ابن ابى جید از مشایخ نجاشى و همه مشایخ او ثقه هستند و نیازى به بیان وثاقت این افراد نیست، زیرا وثاقت همگان مورد پذیرش تمام علماء رجال مىباشد. سخن درباره سه نفر دیگر که محمد بن اسماعیل از آنها نقل کرده است، آنها عبارتند از:
1. صالح بن عقبه،
2. سیف بن عمیره،
3. علقمه بن محمد الحضرمى.
1. صالح بن عقبه
صالح بن عقبه بن قیس از اصحاب امام صادق (ع) مىباشد.(3) نجاشى نیز وى را از اصحاب امام باقر (ع) شمرده و سند خود را نسبت به کتاب ایشان ذکر کرده است.(4)
از این که شیخ و نجاشى او را در کتاب خود آورده، و درباره مذهب او گفتگو نکردهاند گواه بر این است که او امامى مذهب است.(5)
و دربارة او هر چند توثیق بالخصوص وارد نشده است، ولى در عین حال مىتوان وثاقت او را از طریق دیگر ثابت کرد و آن اینکه:
1. شخصیتهایى مانند محمد بن حسین بن ابى الخطاب (متوفاى 262 )و محمد بن اسماعیل بن بزیع از او نقل روایت نمودند.
2. شیخ طوسى و نجاشى سند خود را به کتاب او یادآور شده اند و این خود حاکى از نوعى اعتنا به مقام اوست.
بنابراین مىتوان گفت او فرد ممدوح و تا حدى مقبول الروایه مىباشد. چیزى که هست ابن غضائرى (متوفاى 411 ه،) او را تضعیف کرده و علامه نیز در رجال خود آن را نقل کرده است.(6) ولى انتقاد غضائرى ارزش علمى ندارد، زیرا او در جرح و تعدیل غالباً پیرو سماع از مشایخ نبوده بلکه با موازین دیگر به نقد افراد مىپرداخت، و غالباً افراد را به خاطر غلو مؤاخذه مىکرد، همچنان که در این مورد چنین مىگوید:
غال، کذاب، لا یلتفت إلیه. (مصدر پیشین.)
در آن روزگار برخى را به خاطر اعتقاد به نفى سهو از پیامبر یا آگاهى آنان از غیب به اذن الهى، غالى مىشمردند، در حالى که این نوع عقاید برگرفته از قرآن و سنت است و نمىتوان فردى را به خاطر آن غالى شمرد. بنابراین صالح بن عقبه راوى معتبرى است که مىتوان به روایت او اعتماد کرد.
2. سیف بن عمیره
سیف بن عمیره نخعى، کوفى ثقه است، از امام صادق و کاظم (ع) نقل روایت کرده، و نجاشى و شیخ طوسى به وثاقت او تصریح کردهاند.
هرگاه فرض کنیم وثاقت صالح بن عقبه ثابت نشود، ضررى به صحت روایت نمىرساند، زیرا محمد بن اسماعیل بن بزیع حدیث را از این دو نفر در عرض هم نقل کرده، و ثابت نشدن و ثاقت یکى ضررى بر صحت روایت ج به خاطر وثاقت راوى دیگر ج نمىزند.
3. علقمة بن محمد الحضرمى
علقمه از اصحاب امام باقر و صادق (ع) است، و در کتابهاى رجالى توثیق در حق او وارد نشده است.(7) ولى مىتوان وثاقت او را از قرائن ثابت نمود:
الف: در بررسى سند دوم شیخ طوسى خواهیم دید که سیف بن عمیره ثقه، با صفوان بن مهران ثقه در کیفیت زیارت امام حسین (ع) اختلاف پیدا مىکند، و سیف بن عمیره به صفوان مىگوید: این دعایى که پس از زیارت مىخوانید در روایت علقمه که از امام باقر (ع) نقل کرده است، نیامده است.
او در پاسخ مىگوید: من این دعا را از امام صادق (ع) شنیدم، این مذاکره گواه برآن است که هر دو نفر بر وثاقت علقمه اتفاق نظر داشتهاند و لذا سیف بن عمیره با عمل او احتجاج کرده و صفوان بن مهران بدون انکار عمل او، به روایت امام صادق (ع) احتجاج نموده است.(8)
گذشته از این مذاکره اى که وى با برادرش زید بن على نمودند، حاکى است که هر دو برادر در امامت امام صادق (ع) ثابت قدم بودند.(9)
تا اینجا بررسى سند نخست به پایان رسید و روشن شد این سند قابل اعتماد مىباشد. شیخ طوسى زیارت عاشورا را با سند دیگرى به شرح زیر چنین بیان کرده است:
«روى محمد بن خالد الطیالسى عن سیف بن عمیره، قال أخرجت مع صفوان بن مهران الجمال وعندنا جماعه من أصحابنا إلى الغرى، بعد ما خرج أبو عبدالله (ع) من الحیره إلى المدینه فلما فرغنا من الزیاره (أى زیارة الإمام إمیر المؤمنین (ع «صرف صفوان وجهه إلى ناحیه (قبر أبى عبدالله الحسین (ع «فقال لنا: تزورونا الحسین (ع) من هذا المکان عند رأس أمیرالمؤمنین. و من هنا أومأ إلیه أبو عبدالله الصادق و أنا معه، قال: فدعا صفوان بالزیاره التى رواها علقمه بن محمد الحضرمى عن أبى جعفر (ع) فى یوم عاشوراءأ«(10)
[محمد بن خالد طیالسى از سیف بن عمیره نقل مىکند که من با صفوان بن مهران جمال بسوى نجف حرکت کردیم، آنگاه که امام صادق (ع) از حیره (اطراف کوفه) به مدینه منوره رفته بود. آنگاه که از زیارت امیرمؤمنان (ع) فارغ شدیم صفوان رو به سوى قبر ابى عبدالله حسین بن على (ع) کرد، و گفت از همین جا، یعنى از بالاى سر امیرمؤمنان، حسین بن على (ع) را زیارت خواهیم کرد، زیرا خود دیدم که امام صادق (ع) از همانجا اشاره کرد، و من همراه او بودم. سیف مىگوید: صفوان همان زیارتى را که علقمه حضرمى از امام باقر (ع) نقل کرده بود قرائت کرد. آنگاه سیف به صفوان بن مهران مىگوید: دعایى که خواندید، در روایت علقمه از امام باقر (ع) موجود نیست، او پاسخ داد که من این دعا را از امام صادق (ع) شنیدهام.]
اکنون باید دید سند این روایت چگونه است: شیخ طوسى روایت را از کتاب محمد بن خالد طیالسى گرفته است.
و سند شیخ طوسى به کتاب او در غایت اتقان و صحت است.(11)
ولى باید راویان بعدى را مورد بررسى قرار دهیم و آنان عبارتند از:
1. محمد بن خالد طیالسى.
2. سیف بن عمیره.
3. صفوان بن مهران جمال.
سیف بن عمیره راوى دوم همانطورى که یادآور شدیم ثقه مىباشد و نجاشى به وثاثت او تصریح کرده است، همچنین صفوان بن مهران از اصحاب امام صادق وامام کاظم (ع) است، او نیز از ثقات مىباشد.(12) ولى سخن دربارة محمد بن خالد طیالسى است که در سال( 259 )در سن 97 سالگى درگذشته است. در کتابهاى رجال توثیق خاص دربارة او وارد نشده است، ولى بزرگان حدیث از او نقل روایت نموده و بر او اعتماد کردند مانند:
1. على بن حسن بن فضال.
2. سعد بن عبدالله قمى.
3. على بن ابراهیم قمى.
4. محمد بن على بن محبوب
5. محمد بن یحیى معادى.
6. معاویه بن حکیم.(13)
شیخ طوسى در فهرست مىنویسد: محمد بن خالد طیالسى مکنى به ابا عبدالله، حمید بن زیاد، اصول زیادى از او نقل کرده است. در اینجا دو سند شیخ طوسى نسبت به زیارت عاشورا مورد بررسى قرار گرفت و به این نتیجه رسیدیم که سند نخست شیخ کاملًا صحیح است، و نباید در وثاقت علقمه بن محمد حضرمى تردید کرد. و اما سند دوم به غیر از محمد بن خالد طیالسى همگى از ثقات بوده و مىتوان گفت طیالسى نیز از روایان مقبول الروایه است، زیرا مشایخ بزرگ از او نقل روایت کردهاند.
پی نوشتها:
(1)) مصباح المتهجد: 215.)
(2)) فهرست: به شماره 364.)
(3)) رجال شیخ طوسى: باب اصحاب امام صادق) ع (، شماره 47.)
(4)) رجال نجاشى، شماره 035.)
(5)) فوائد رجالیه، بحر العلوم: 4/ 114.)
(6)) الخلاصه، قسم دوم/ 23.)
(7)) رجال شیخ طوسى: اصحاب امام باقر) ع (به شماره 38، و اصحاب امام صادق) ع (به شماره 346.)
(8)) مصباح المتهجد: 723.)
(9)) رجال کشى: ترجمه به شماره 416 و 417.)
(10)) مصباح المتهجد: 718.)
(11)) فهرست شیخ به شماره 648.)
(12)) رجال نجاشى به شماره 523.)
(13)) معجم رجال الحدیث: 17/ 76.)